بهارنارنج

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

عاشقانه شهدا

07 اسفند 1395 توسط فاطمه هاشمي

مهریــہ‌ام یک جلـــد قرآن بود و سہ تا صلواتـــــ!!

عقدمان خیلے ســاده بود، یک ماه بعد هم عروسے کردیم.
دو سه روز رفتیم مشھـــد پابوس امام رضـا علیه السلام…
بار اولے که رفتیم حـــرم ،حسین نگاهی به من کرد و گفت: “خانـــوم، یه دعایی بکنم شما آمین بگی
خندیدم!
- تا چـہ دعایـے باشہ؟
- حالا تو کارت نباشہ.
- خب هر چـے شما بگید.
دست‌هایش را گرفـت سمـت آسمـــان!

رو به گنبــد طلاےامام رضا علیـہ السلام!
“اللـہم ارزقنا توفیق الشـہـادة فـے سبیلک" 
و من …….
#شهید_حسین_محمد_علیپور

#به_روایت_همسر_شهید

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

بهارنارنج

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس